«موسیقی مثل تریاک مخدر مغز جوانهاست.»
پاسخ کوتاه:
ادعای انتساب تأثیر منفی همه انواع موسیقی بر مغز جوانان، به امام خمینی(س) نیمه درست است. امام خمینی در سالهای اولیه انقلاب نگرانیهایشان را درباره تأثیرات منفی موسیقی دوران پهلوی ابراز کردهاند. اما به مرور زمان با توجه به تغییر شرایط فرهنگی، ایشان در فرمایشاتشان بین موسیقی مبتذل و موسیقی مفید تفاوت قائل شدند. لذا نقل قولهای ارائه شده صحیح هستند، اما نیاز به بررسی در بستر تاریخی و اجتماعی آن دوران دارند که ناشی از دغدغه مندی ایشان نسبت به حفظ هویت اسلامی و فرهنگی کشور بوده است .
پاسخ کامل:
چرا این گزاره؟
در بررسی سخنان امام خمینی، باید به این نکته توجه کرد که برخی از نقل قولها به طور گزینشی و بدون در نظر گرفتن زمینههای تاریخی و فرهنگی آن زمان ارائه میشوند. به ویژه زمانی که هدف از ارائه این سخنان، تخریب شخصیت و اندیشههای امام باشد. به عنوان مثال، بیان اینکه “موسیقی مانند تریاک است” بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و فرهنگی آن زمان، یک مغالطه است که در صدد است برداشتهای نادرستی را ایجاد کند.
مراد امام از این گزاره
امام خمینی در سالهای نخستین انقلاب مسائل مرتبط با موسیقی را مسائل هزل توصیف کرد که با مسائل و امور جدی و مهم ارتباطی ندارد، از جمله اینکه در جمع کارکنان صدا و سیما به تاریخ 28 شهریور 58 بیان فرمودند:
«یک مغزی که دنبال این رفت که موسیقی گوش کند- موسیقی که الآن هم هست که خیر، موسیقی یک چیزی مثلًا تربیتی است- یک مغزی که دنبال این رفت که موسیقی گوش بکند، و عادت به این [کرد] این مغز مریض میشود، این نمیتواند فکر این بکند که کشورش به چه حال دارد میگذرد، چه میگذرد در آن؛ دیگر دنبال این نیست، مثل یک آدم هروئینی میماند. اینهایی که عادیات هست که انسان به آن عادت میکند، مِنْ جمله همینهایی که مثلًا سینماهایی که اینها درست کرده بودند، تئاترهایی که اینها درست کرده بودند، اینها تمام یک نقشهای بوده است که ما را، جوانهای ما را نگذارند به مسائل روزشان، به مسائل جدیشان، فکر بکنند، در ذهنشان هم نیاید همچو فکری. همه چیز هم برای آنها فراهم کردند؛ همه جور هم فراهم کردند. خوب، جوان هم وقتِ جوانیاش است و وقتی عیش و نوش برایش فراهم باشد، کشیده میشود به آنجا.»
و همچنین در تاریخ ۲۸/۴/۵۸ اظهار داشتند:
«اگر شما به اسلام و به کشور علاقه دارید… این دستگاه را اصلاحش کنید؛ یعنی غربی نباشید… که حتماً باید بین این خبر و این خبر موسیقی باشد. این غرب زدگی است. یک طرح دیگری درست کنید. اخبار را زیادترش کنید. یک کارهایی کنید تا موسیقی را ترکش کنید. شما خیال نکنید موسیقی یک چیزی است برای یک مملکت مترقی. موسیقی خراب می کند دماغ بچه های ما را. مغز بچههای ما را فاسد میکند. دائماً تو گوش یک جوان موسیقی باشد این دیگر بهکار نمیرسد. این دیگر نمی تواند فکر جدی کند.»
در این زمان سرپرست صداوسیما صادق قطبزاده بود. ایشان با تذکرات خود به قطب زاده، تلاش میکرد تا رادیو و تلویزیون تاحد زیادی موسیقی مطرب را حذف کرده و بهجای آن برنامه های مفید و آموزنده پخش کند. اینگونه موضعگیری های امامخمینی را باید به تداوم شرایط فرهنگی پیش از انقلاب اسلامی و دوران حکومت پهلوی مربوط دانست؛ چرا که امام معتقد بود در دوران پهلوی با افزایش برنامه های موسیقی و جذب جوانان به این امور، آنها را از فعالیتهای مهم سیاسی دور نموده بودند. آیتالله خامنه ای نیز درباب محتوای موسیقی در دوران پهلوی چنین میگویند: «موسیقی قبل از انقلاب از لحاظ ارزشی سه عیب عمده داشت: یکی اینکه در بخشی از موسیقی ها، در انتخاب مضمون و قالب، گرایش تند و میل شدیدی به ابتذال بود؛ عیب دوم اینکه گرایش شدیدی به موسیقی غربی بود و عیب سوم اینکه موسیقی سالم و سنتی و فنی کلاسیک ایرانی در خدمت محتوای بد و فاسدکننده قرار می گرفت. از همه بدتر آن اولی است و از همه کمضررتر آن دومی است. ای بسا یک موسیقی غربی باشد که در آن هیچگونه ابتذال و فساد و زن بارگی و پستی و دنائت بشری نیست، یک چیز بسیار عالی و عرفانی و سطح بالاست.
امامخمینی نیز با توجه به سابقۀ منفی موسیقی فضای فرهنگی دوران حکومت پهلوی، بعد از انقلاب همچنان ضرورت حذف موسیقی را احساس می نمود؛ لذا به مسئولان صدا و سیما پیشنهاد می کرد که برنامه های علمی و آموزنده را جایگزین موسیقی کنید. در ارتباط با نگرانی هایی که درباب حذف موسیقی از صدا و سیما وجود داشت، ایشان اظهار داشتند:
«اینکه می گویند چنانچه موسیقی در رادیو نباشد مردم می روند موسیقی را از جای دیگر می گیرند، بگذار از جای دیگر بگیرند. شما عجالتاً آلوده نباشید. آنها هم کمکم به اینجا برمی گردند. حال اگر از جای دیگر موسیقی بگیرند، ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟ ما باید خیانت کنیم؟ این موسیقی را بهکلی حذفش کنید. عوض این یک چیزی بگذارید که آموزنده باشد. کمکم مردم را و جوانهای مردم را عادت به آموزندگی بدهید. از آن عادت خبیثی که داشتند، برگردانید.»
نگرانی امامخمینی از وضعیت موسیقی و تشخیص مصادیق غنا و حذف اینگونه موسیقی ها از رسانۀ ملی، ایشان را بر آن می داشت که برنامه های صدا و سیما را رصد کند و درصورت لزوم تذکراتی بدهند. ایشان در زمانی که ریاست صداوسیما را محمد هاشمی برعهده داشت، در پیامی لزوم حذف موسیقی بیمحتوا را از تلویزیون و رسانه ها خاطرنشان کردند. ایشان فرمودند: «کسانی که متکفل صدا و سیما هستند، اینها امانتدار کشور اسلامی هستند. بازهم تکرار می کنم که موسیقی، باز کمی هست. باید اشخاصی که مطلعاند اینها موسیقی هستند، مشاهده کنند ببینند اگر یک چیزی را میبینند موسیقیاش را نمیتوانید رد کنید، اصلش را رد کنید. محمد هاشمی مدیرعامل صداوسیما: منظور غنا است؟ امامخمینی: همان را می گویم اگر موسیقی حرام باشد. آن چیزهایی که راجع به جنگ هستند، اینها چیزی نیستند.» محمد هاشمی خود از اختلاف نظرهای فراوانی که در بحث موسیقی در اوایل انقلاب وجود داشت، سخن گفته و مخالفت امام را نه با هر نوع موسیقی، بلکه با ابتذال عنوان می کند. وی در اینباره میگوید: «در آن دوره اختلاف نظرها دربارۀ موسیقی بهگونهای بود که وقتی ما یکبار به دیدن یکی از مراجع رفتیم با دست یا یک شیء ضربههای ممتدی به میز نواخت و گفت این صوت که از میز بلند میشود، موسیقی است و حرام است. حتی آن زمان بسیاری به مارش نظامی که قبل از خبر پخش میشد، ایراد میگرفتند و آنقدر اعتقاد داشتند که تلویزیون را خاموش میکردند.»
صادق طباطبایی یکی از افراد تأثیرگذار در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، دراینباره می گوید که نظر امام درباب حذف موسیقی درواقع حذف موسیقی های حرام بودهاست؛ نه اینکه هر موسیقی حذف شود. وی دراین باب خاطرهای نقل کرده که در همان سالهای نخست انقلاب یکی از کارهای بدون کلام مرتضی حنانه را به امام داده بود، امام آن را گوش داد و اظهار داشت که اشکال شرعی ندارد.
گزاره های مرتبط
امامخمینی با دردست گرفتن پرچم حکومت اسلامی و با مواجهشدن با مسائل متعدد اجتماعی، فردی، سیاسی و اقتصادی، رویکرد تازه ای را اتخاذ کرد. رویکردی که پویا و پاسخگو به تمام مسائل خرد و کلان جامعه باشد. خود ایشان دراینباره تأکید کرده اند: «زمان و مکان دو عنصر تعیینکننده در اجتهادند. مسئلهای که در قدیم دارای حکمی بودهاست به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند.» لذا بعد از انقلاب، امام در عرصۀ حکومتداری و با توجه به اقتضائات زمان و مکان نظرات خود را درباب موسیقی تعدیل کرد. ایشان معتقد بود که در آن شرایط زمانی و مکانی برخی از موسیقیها میتواند فایده هم داشته باشد و براین اساس نمیتوان موسیقی را ذاتاً حرام دانست.
امامخمینی بهتدریج سرودهایی را که محتوای انقلابی داشت، تأیید و پخش آنها را از صدا و سیما بلااشکال دانست. یکی از این سرودها سرودی بود که به مناسبت شهادت مطهری اجرا شد. نام این سرود «ای شهید مجاهد مطهر» بود. مهرداد کاظمی یکی از موسیقیدانان اوایل انقلاب میگوید این سرود باعث واکنش امامخمینی دربارۀ موسیقی شد. وی تأیید امام از این موسیقی را عامل بازشدن راه موسیقی بعد از انقلاب می داند. به گفتۀ وی با اجرای این سرود به یکباره نگاه ها به موسیقی تغییر کرد. وی با نقل خاطرهای میگوید:
«حاجسید احمد خمینی خودش به بنده گفت که وقتی امام این کار را گوش کردند، بسیار لذت بردند و گفتند باید در این فرم موسیقیهای خوبی ساخته شود. در همین گفتگوها در دو جا دیدم که امام حمایت بسیار زیادی از موسیقی کردند. یکی در زمان انتشار دو آهنگ «مطهری» و «الله اکبر، خمینی رهبر» بود و دیگری به بعدها مربوط میشود که من آهنگ «ای ساربان» را خواندم. وقتی آهنگ «ای ساربان» را خواندم خود سیداحمد خمینی عین این جمله را به من گفت که بابا روزی دوبار با این آهنگ شما اشک میریزد و گریه میکند. امام بعد از این قطعه بود که فتوا دادند و گفتند موسیقی در این فرم حلال است.»
قطعۀ «ای ساربان» به یاد شهدای ۷ تیر با استفاده از شعر سعدی در سال ۱۳۶۶ ساخته شد و مهرداد کاظمی آن را خواند. به توجه به اینگونه آثار می توان دریافت که محتوا و رسالت موسیقی از عوامل مهمی است که امامخمینی به آن توجه داشتهاست و یکی از مهمترین عوامل حرمت یا حلیت یک اثر موسیقایی به آن مرتبط است.
در این مقطع با مراجعه به استفتائات امامخمینی، فتوای ایشان درباب موسیقی اینگونه شد:
«موسیقی مطرب حرام است و صداهای مشکوک مانع ندارد.» امامخمینی با توجه به این فتوای راهگشا باعث تغییر مبنا درباب موسیقی شد. ایشان موسیقی هایی را که مکلف شک دارد مطرب است یا خیر، مباح اعلام کرد و در واقع اصل را بر این گذاشت که موسیقی حلال است، مگر اینکه خلافش ثابت شود. این دقیقاً برخلاف نظر فقهی پیشین امام در دورۀ پیش از انقلاب بود؛ لذا علاوهبر نوگرایی امامخمینی در نگاه به فقه، مسئلۀ دیگر که در تغییر رویکرد امامخمینی مؤثر بود، نوع نظام سیاسی و حکومت بود. به این معنا که بسته به اینکه متولی ارائۀ موسیقی چه دستگاه و نهادی است و با چه منظور و با چه هدف و نگاهی آن را اجرا میکند، فتوای مربوط به آن تغییر میکند. در اینجا به نقل خاطرهای از سیداحمد خمینی میپردازیم که نشاندهندۀ اعتقاد امام به نقش نظام سیاسی حاکم و اهداف آن در ارائۀ فتواهای فقهی بودهاست:
«آقا [امام] اصلاً موسیقی قبل و بعد از انقلاب را دو چیز میدانند. یک روزی مقام معظم رهبری، آقای هاشمی، آقای موسوی اردبیلی و آقای موسوی (نخستوزیر) و من جلسه داشتیم که امام وارد شدند. تلویزیون یکی از آهنگهای شجریان را گذاشته بود. امام آمدند و نشستند. آقای هاشمی به امام گفتند: آقا، شما که قبلاً موسیقی را حرام میدانستید، چرا الآن حرام نمیدانید؟ امام گفتند: من الآن هم همین موسیقی را اگر از رادیوی عربستان پخش شود، حرام میدانم. من خبر رادیوی شاه را هم حرام میدانستم موسیقیاش که جای خود دارد.»
گفتمان امام
برای آشنایی بیشتر با گفتمان امام(س) در موضوع «موسیقی» به ویکی امام ذیل این مدخل مراجعه بفرمایید.