اکنون که پس از سال‌ها دوری به ایران باز می‌گردید چه احساسی دارید؟ پاسخ: «هیچ».
درباره «هیچ» و بی‌تفاوتی

انتساب پاسخ “هیچ” از سوی امام خمینی (س) به سؤال خبرنگار درباره احساسشان هنگام بازگشت به ایران، صحیح است؛ اما تفسیر این پاسخ به معنای بی‌احساسی یا بی‌توجهی ایشان به مردم گمراه کننده است. در واقع، این پاسخ نشان‌دهنده تواضع و انقطاع امام از خود و وابستگی‌اش به خداوند است و نه بی‌احساسی نسبت به مردم.

شرح تفصیلی:

ادعای اینکه پاسخ امام خمینی (س) به سؤال خبرنگار در خصوص احساسشان هنگام بازگشت به ایران، که با یک کلمه “هیچ” بیان شده، نشان‌دهنده بی‌توجهی یا بی‌احساسی ایشان نسبت به مردم است، برداشتی نادرست و گمراه کننده است. این تفسیر با تقطیع کلام و نادیده گرفتن بستر فکری، اخلاقی و عرفانی ایشان صورت گرفته است. هدف از طرح چنین تفسیری، غالباً تلاش برای ایجاد تصویری منفی و غیرواقعی از شخصیت ایشان و انقلاب اسلامی است و نمونه‌ای از مغالطه تقطیع محسوب می‌شود.

در صبحگاه دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، هنگامی که هواپیمای حامل امام خمینی (س) در آسمان ایران بود، خبرنگاری از ایشان پرسید: «اکنون که پس از سال‌ها دوری به ایران باز می‌گردید چه احساسی دارید؟» امام خمینی (س) در پاسخ فرمودند: «هیچ». روایت دیگری از این گفتگو توسط حبیب‌الله عسگراولادی، از همراهان ایشان در آن پرواز، نقل شده که سؤال خبرنگار این بوده است: «شما که امروز قدرتمندترین شخصیت ایران هستید از بازگشت به ایران چه احساسی دارید؟» و امام خمینی (س) پاسخ داده‌اند: «هیچ».

در بیش از چهار دهه گذشته، این پاسخ کوتاه “هیچ” دستاویزی برای مخالفان جمهوری اسلامی شده تا آن را به معنای بی‌احساسی امام خمینی (س) نسبت به مردم یا بی‌ارزش شمردن آنان تفسیر کنند. برخی حتی از آن با عنوان “هیچ بزرگ” یاد کرده‌اند. اما برای شناخت و تفسیر صحیح این پاسخ، نمی‌توان شخصیت فکری، فلسفی، عرفانی، اخلاقی، انقلابی و دینی ایشان را نادیده گرفت و صرفاً بر یک واژه تأکید کرد. همچنین نمی‌توان به سخنان ایشان در همان روز ۱۲ بهمن در بهشت زهرا یا سیره عملی ایشان چشم پوشید.

امام خمینی (س) به عنوان یک فیلسوف، عارف، استاد اخلاق و رهبر انقلاب، وقتی می‌گویند “هیچ”، این واژه را باید در چارچوب گفتار، اندیشه و باورهای عمیق ایشان سنجید. ایشان از جوانی دارای سلوک عرفانی و فلسفی عمیقی بودند و در آثارشان بر مفاهیم عرفانی مانند “انقطاع الی الله” و فناء فی الله تأکید داشتند. در این دیدگاه، وجود حقیقی و قدرت مطلق تنها از آن خداوند است و انسان در برابر عظمت الهی، “هیچ” است.

مخاطب امام خمینی (س) در بیان واژه “هیچ”، در آن لحظه، بیش از آنکه مردم باشند، خود و احساس خویش بوده است. این پاسخ نشان‌دهنده تواضع، انقطاع از خود و تعلقات مادی، و وابستگی کامل به اراده الهی است. به این معنا که “من در برابر خواسته خداوند هیچم؛ خود را به حساب نمی‌آورم”. این بیان، نه به معنای بی‌ارزش شمردن مردم، بلکه نشان‌دهنده مقام والای روحی ایشان و فنای خود در اراده الهی است. امام خمینی (س) با مناجات شعبانیه انس فراوان داشتند و بارها به اهمیت آن اشاره می‌کردند. در تفسیر “کمال انقطاع” که در این دعا آمده، ایشان بر همین مفهوم “هیچ بودن” انسان در برابر خداوند تأکید داشتند.

علاوه بر این تفسیر عرفانی و اخلاقی، روایت دیگری از سوی صادق طباطبایی، از همراهان امام خمینی (س)، وجود دارد که به بستر پرخطر آن پرواز اشاره می‌کند. در آن زمان، این احتمال مطرح بود که هواپیمای حامل ایشان توسط رژیم پهلوی سرنگون شود یا به محلی نامعلوم منتقل و ایشان و همراهانشان زندانی شوند. سیروس آموزگار، وزیر اطلاعات دولت بختیار، بعدها به صراحت از عدم سرنگونی هواپیما ابراز تأسف کرد. در چنین شرایطی که خطر جانی جدی وجود داشت و همراهان امام (س) حتی پیش‌نویس قانون اساسی را به یکی از خبرنگاران خارجی سپردند تا در صورت وقوع حادثه به دست شورای انقلاب برسد، سؤال درباره “احساس” در مواجهه با بازگشت به وطن، در واقع سؤالی درباره احساس در مواجهه با مرگ یا زندان بود. در این بستر، پاسخ “هیچ” می‌تواند بیانگر مقام رضا و توکل کامل به خداوند و منزلت تفویض امور به ذات باری‌تعالی باشد؛ مقامی که در آن، دغدغه‌های شخصی و احساسات فردی در برابر اراده الهی رنگ می‌بازند.

از سوی دیگر، سیره عملی و سایر فرمایشات امام خمینی (س) به وضوح نشان‌دهنده نهایت احترام و ارزش قائل شدن ایشان برای مردم است. ایشان در سخنرانی همان روز در بهشت زهرا، بیشترین اعتبار را برای ملت قائل شدند و حتی توانایی خود برای مقابله با دولت وقت را ناشی از پذیرش و حمایت مردم دانستند. ایشان بارها فرمودند: «من خادم شما هستم، من خادم ملت شما هستم. من آمده‌ام که بزرگواری شما را حفظ کنم.» (صحیفه امام، ج ۶، ص ۴۹). همچنین، خاطره ایشان از حضور در میان جمعیت استقبال‌کننده در بهشت زهرا و ابراز اینکه بهترین لحظاتشان زمانی بوده که زیر دست و پای مردم در حال از بین رفتن بودند (به نقل از درسایه آفتاب، رحیمیان، ص ۱۲۲)، نشان‌دهنده عمق پیوند عاطفی ایشان با مردم و تواضع بی‌نظیرشان است.

بنابراین، پاسخ “هیچ” از سوی امام خمینی (س) نه به معنای بی‌احساسی نسبت به مردم، بلکه بیانگر مقام والای روحی، عرفانی و توکل ایشان در برابر خداوند و نیز احتمالاً واکنشی به بستر پرخطر آن لحظه بوده است. تفسیر این پاسخ به معنای بی‌توجهی به مردم، نادیده گرفتن تمام ابعاد شخصیت و سیره ایشان و گمراه کننده است.

شفافیت روش‌شناسی:

برای اعتبارسنجی این گزاره، سخنان منسوب به امام خمینی (س) درباره احساسشان هنگام بازگشت به ایران مورد بررسی قرار گرفت. با مراجعه به تاریخ شفاهی انقلاب، روایات مختلف از سؤال مطرح شده و پاسخ ایشان جمع‌آوری شد. سپس، این پاسخ در بستر شخصیت فکری، عرفانی و اخلاقی امام خمینی (س) و همچنین شرایط خاص و پرخطر پرواز بازگشت به ایران تحلیل شد. همچنین، سایر فرمایشات و سیره عملی ایشان در خصوص مردم و جایگاه آنان در نظام اسلامی مورد بررسی قرار گرفت تا مشخص شود آیا تفسیر رایج از پاسخ “هیچ” با کلیت دیدگاه و عمل ایشان سازگار است یا خیر. بررسی این شواهد نشان داد که تفسیر رایج از پاسخ “هیچ” گمراه کننده است.

بخش تعاملی:

نظرات، سؤالات و پیشنهادات شما در خصوص این اعتبارسنجی ارزشمند است. لطفاً دیدگاه‌های خود را در این بخش مطرح کنید.

دیدگاهتان را بنویسید